بشر در طول سالیانی که روی کرۀ زمین زندگی کرده است، پیوسته درگیر مسائلی بوده که هیچ توجیه علمی برای آن نداشته و از درک آن عاجز بوده.
این مسائل همان ماوراءالطبیعه یا فراگیتی نامیده میشود. با پیشرفت علم بشر، بسیاری از این مسائل، به مسائل طبیعی بدل شدهاند، اما خیل عظیمی از سؤالهای بیجواب دیگر باقی مانده که همچنان در فهرست ماوراءالطبیعه جای دارد.
ماوراءالطبیعه را در متون اسلامی، عالم غیب گفتهاند. عالم غیب نیز همان عالمی است که از نگاه حسی ما پوشیده است و میتوانیم با عقل، نشانههایی از آن بیابیم و با استفاده از وحی، جزئیات آن را به دست آوریم.
البته نباید ماوراءالطبیعه را مترادف مابعدالطبیعه بدانیم؛ چون بحث مابعدالطبیعه به بحث فلسفی گفته میشود و بحث فلسفی منحصر در غیب و مجردات نیست. برای نمونه، یکی از مباحث اصلی فلسفه، بحث از علت و معلول است که این بحث عالم ماده را نیز شامل میشود.
بسیار پیش آمده است که در طول تاریخ بشر، افراد عادی تجربههایی را از سر گذراندهاند که آنها را به ورای محدودۀ آن چیزی رسانده است که ما ممکن میپنداریم.
از عمر چند صد سالۀ لی چینگ یوئن رزمیکار، که طی ۲۵۶ سال عمرش از سال ۱۶۷۷ تا ۱۹۳۳ با ۱۴ زن ازدواج کرد و بیش از ۲۰۰ فرزند به دنیا آورد، تا شفای خودبهخودی بیماریهای عدیدهای که انستیتوی علوم نوئتیک از ۳۵۰۰ مرجع و در بیش از ۸۰۰ ژورنال به ۲۰ زبان مختلف جمعآوری کرده است.
این شواهد بهروشنی به ما نشان میدهد که ما آن چیزی نیستیم که در گذشته به ما گفتهاند و حتی فراتر از آن چیزی هستیم که تصورش را میکردهایم.
حال که پتانسیل گسترش یافتۀ بشر کمکم مورد قبول عموم واقع میشود، پرسش اصلی از چه چیزی در زندگی ما ممکن است؟ به چگونه آن را انجام دهیم؟ و چگونه پتانسیل خارقالعادۀ زندگی روزمرۀ خود را بیدار کنیم؟ تغییر پیدا کرده است. پاسخ این پرسش، پایۀ این کتاب را شکل میدهد: ماورای طبیعی شدن: چگونه افراد معمولی کارهای خارقالعاده را انجام میدهند.
دکتر جو دیسپنزا، پزشک، دانشمند و عارف امروزی است. همچنین او ترکیبگر اطلاعات است و آرمانی دارد که از چهارچوبهای یک رشتۀ علمی واحد فراتر میرود.
جو دیسپنزا با استفاده از حوزههای متنوع علمی مانند اپیژنتیک، بیولوژی مولکولی، نورو کاردیوگرافی و فیزیک کوانتومی، مرزهای سنتی را که بین اندیشۀ علمی و تجربۀ بشری فاصله افکندهاند، در مینوردد و در را به روی پارادایم جدیدی از قدرت خودجوش باز میکند.
راهی برای فکر کردن و زیستن براساس آن چیزی که حس میکنیم در زندگیمان امکان دارد و نیز براساس آن چیزی که بهمنزلۀ واقعیت علمی قبول داریم.
دکتر جو دیسپنزا پزشک، دانشمند و عارف امروزی است. او همچنین ترکیبگر اطلاعات است و آرمانی دارد که از چارچوبهای یک رشتهی علمی واحد فراتر میرود. جو با استفاده از حوزههای متنوع علمی مانند اپیژنتیک، بیولوژی مولکولی، نوروکاردیوگرافی و فیزیک کوانتومی، مرزهای سنتیای را که بین اندیشهی علمی و تجربهی بشری فاصله افکندهاند، در مینوردد.
در طول تاریخ بشر بسیار پیش آمده است که افراد عادی تجربههایی را از سر گذراندهاند که آنها را به ورای محدودهی آن چیزی رسانده است که ما ممکن میپنداریم. جو دیسپنزا با سبکی ساده، سلیس و قابل فهم کشفیات تحول آفرین علم کوانتومی و آموزههای عمیق گذشته را که عرفا عمر خود را وقف تسلط بر آن میکردند در یک کتاب گرد هم آورده است – او به ما نشان میدهد که چطور ماوراء طبیعی شویم.
مقدمه ای از دکتر جو دیسپنزا:
میدانم که نگارش این کتاب ریسک بزرگی برای من و آوازهام است. افراد زیادی وجود دارند – از جمله برخی از اعضای جامعهی علمی – که کار من را شبه علم میدانند، خصوصاً پس از انتشار ماوراء طبیعی شدن. در سابق بسیار نگران نظر این منتقدین بودم. در اوایل مسیر نویسندگی، همیشه هنگام نگارش این منتقدین را در نظر داشتم و میخواستم کاری کنم که آنها اثرم را تأیید کنند. برایم مهم بود که این جامعه من را بپذیرد. اما روزی داشتم در لندن سخنرانی میکردم؛ خانمی میکروفون را گرفت و داستان شفا یافتنش از بیماری را بازگو کرد – اینکه چطور با استفاده از کارهایی که من در کتابهای دیگرم ذکر کردهام، شفا پیدا کرده بود – در این لحظه دگرگون شدم.
برایم روشن شد که هر کاری کنم، این دانشمندان بدبین که باورهای خاص خود را در مورد امور ممکن دارند، از کار من خوششان نخواهد آمد. وقتی به این نکته پی بردم، دانستم که بخش زیادی از انرژیام را هدر دادهام. دیگر علاقهای نداشتم که این افراد را در مورد پتانسیل بشر متقاعد کنم – خصوصاً آن عدهای که امور عادی و طبیعی را بررسی میکنند. من به هر چیزی علاقه داشتم جز امور عادی و دوست داشتم مقولهی ماوراء الطبیعه را بررسی کنم. مطمئن شدم که باید از این تلاش بیحاصل برای متقاعد کردن جوامع علمی دست بردارم و بجای آن انرژی خود را به بخش دیگری از جمعیت معطوف کنم که میخواهند به حرفهای من گوش دهند.
در جایی از زندگیام هستم که برایم مهم نیست دیگران در موردم چه میگویند – و بدون شک من هم ایرادهای خاص خودم را دارم – اما بیش از هر زمانی میدانم که دارم در زندگی مردم تفاوت ایجاد میکند. این را با نهایت تواضع میگویم. سالها تلاش کردهام تا بتوانم اطلاعات علمی پیچیده را طوری ساده کنم که افراد بتوانند آن را درک کرده و در زندگی خود به کار بندند.
در واقع طی چهار سال گذشته، من در کنار تیم محققین و کارمندانم، تلاشهای زیادی کردهایم که دگرگونیهای بیولوژیکی افراد را بصورت علمی اندازهگیری، ثبت و تحلیل کنیم تا به دنیا ثابت کنیم که افراد عادی نیز میتوانند کارهای غیر عادی انجام دهند. مطالبی که قرار است در این کتاب بخوانید نامتعارف است و معمولاً بیشتر ساکنین این کرهی خاکی آن را نادیده می گیرند و درک نمیکنند. محتوای این کتاب بر آموزهها و تمارینی استوار است که نقطهی اوج آنها ایجاد این توانایی در فرد است که بتواند در قلمروی عرفان قدم بگذارد. البته در کنار این میخواهم به شما کمک کنم بین دنیای علم و دنیای عرفان نیز پلی بزنید و این دو را به هم وصل کنید.
این کتاب را نوشتم تا آن چیزی را قابل فهم کنم که همیشه از نظرم ممکن بوده است. میخواستم به دنیا نشان دهم که میتوانیم زندگی بهتری برای خود ایجاد کنیم – که ما موجوداتی خطی نیستیم که زندگی خطی داشته باشیم، بلکه موجوداتی چند بعدی هستیم و زندگی چند بعدی داریم. امید است خواندن این کتاب به شما کمک کند متوجه شوید که تمام امکانات آناتومیک، شیمیایی و فیزیولوژیکی مورد نیاز را در اختیار دارید و میتوانید به آن موجود ماوراء طبیعی تبدیل شوید که در درونتان نهفته است و منتظر است بیدارش کنید.
در گذشته دوست نداشتم راجع به این حوزه از واقعیت حرف بزنم، چون میترسیدم مخاطبانم بر اساس باورهای شخصی خود دسته دسته شوند. اما مدت زیادی بود که میخواستم این کتاب را بنویسم. در گذر سالها من تجربههای عرفانی غنیای را از سر گذراندهام که برای همیشه تغییرم داده است. این رویدادهای درونی بر شخصیت کنونی من تأثیر گذاشته است. میخواهم برخی از سنجشها و بررسیهایی را به شما نشان دهم که در کارگاههای پیشرفتهمان در سراسر دنیا انجام دادهایم. به این دلیل در این کارگاهها دادههای شاگردان را جمعآوری کردم که بهبود قابل توجهی در سلامتی آنها مشاهده کردم و میدانستم که این افراد در حین مراقبه دارند سیستم بیولوژیک خود را تغییر میدهند.
هزاران هزار اسکن مغزی داریم که نشان میدهد این تغییرات فقط تصورات ذهنی نیست، بلکه واقعا در مغز این افراد به وجود آمده است. تعداد زیادی از این افراد تنها ظرف چهار روز (طول دورهی کارگاه پیشرفته) این تغییرات را در خود ایجاد کرده بودند. تیمهای علمی ما این اسکنهای مغزی را قبل و بعد از کارگاه و نیز گاهی در طول مراقبه و تمرین با استفاده از دستگاه EEG ثبت کردهاند. این تغییرات آنقدر شگفت انگیز بود که من را مات و مبهوت ساخته بود.
خب آیا آمادهاید تا ماوراء طبیعی شوید؟
معرفی کتاب:
نام کتاب: ماوراء طبیعی شدن
نویسنده: دکتر جو دیسپنزا
تعداد فصول: ۱۵ فصل
تعداد صفحات: ۶۰۸ صفحه
در کتاب ماورای طبیعی شدن میخوانیم:
وقتی انسان در حالت پایداری از استرس باشد، انسجام مرکز قلبیاش از بین رفته و توانایی آفرینش او دچار اختلال میشود. مغز در پاسخ به ریتم آشفتۀ قلب از هم پاشیده و انسجامش را از دست میدهد و این عدم انسجام در دو شاخۀ سیستم عصبی خودمختار بازتاب مییابد.
اگر سیستم عصبی پاراسمپاتیک ترمز و سیستم عصبی سمپاتیک گاز باشد، درحالیکه این دو خلاف هم کار کنند، پیامی که به بدن ارسال میشود بدین گونه است: پایتان روی ترمز است، اما به ماشین گاز میدهید! لازم نیست متخصص خودرو باشید تا بتوانید اثرات مخرب این نیروهای مخالف را درک کنید. ترمز ماشین خراب میشود، به گیربکس فشار میآید و مقاومت ایجاد شده سبب اتلاف انرژی و کاهش بهینگی مصرف سوخت میشود.
تداوم این تنش سبب تحلیل بدن شده و توانایی ترمیم و حفظ سلامتی را از بین میبرد و انعطاف و شادابی را از آن سلب میکند.
اگر بگوییم انعطاف بر مدیریت بهینۀ انرژی استوار است، بر اثر استرس مزمن، نیرو بهطور کامل تحلیل رفته و ممکن است بیمار شوید. هرچه بیشتر به این حالت اضطرابی معتاد شویم، احتمال اینکه قلبمان را باز کرده، به درون غور کرده و بهصورت ارادی انسجام قلبی ایجاد کنیم، کمتر میشود.
فهرست:
پیشگفتار
مقدمه
فصل ۱: گشودن درها به روی ماوراء الطبیعه
فصل ۲: لحظهی اکنون
فصل ۳: قرار گرفتن در جریان امکانهای جدید در میدان کوانتومی
فصل ۴: تبرک مراکز انرژی
فصل ۵: شرطی کردن بدن نسبت به ذهنیت جدید
فصل ۶: بررسی موردی: نمونههای زندهی حقیقت
فصل ۷: هوش قلبی
بخش رنگی کتاب
فصل ۸: فیلم ذهنی/ زیبابین
فصل ۹: مراقبه در حین راه رفتن
فصل ۱۰: بررسی موردی: واقعیت بخشیدن
فصل ۱۱: مکان-زمان و زمان-مکان
فصل ۱۲: غدهی پینهآل
فصل ۱۳: پروژهی انسجام: ساختن دنیایی بهتر
فصل ۱۴: بررسی موردی: شاید برای شما هم پیش بیاید
پسگفتار